نگیننگین، تا این لحظه: 8 سال و 9 ماه سن داره

نگین عقیق ما

گذر زمانو نمیفهمم...

دختر کوچولوی من داره کم کم خانوم میشه. از روی پاهاش واستادن لذت میبره.دو شب پیش داشتیم با مامان تو اشپزخونه شام میخوردیم که یهو دیدم نگین دستاشو به پله تکیه داده و بلند شده و داره واسه خودش دست میزنه...نزدیک به 10 ثانیه..خیلی خوشحال شدم.دیروز تو درمانگاه به همه قول دادم که هروقت نگینم راه رفت بهشون شیرینی بدم.دیشب نتایج کنکور خواهرم اومد.ناراحتم چون اون نتیجه ای که لایق زحمتهاش بود رو کسب نکرد..براش دعا میکنم که با انگیزه و قوی بخونه برای سال بعد.مطئنم خدا کمکش میکنه..دا ره دیر میشه.بایدبرم درمانگاه.این هفته چون اولین هفته کاریم در مرداد ماهه(چون قبلش سفر بودم)باید هر روز برم درمانگاه و نتونستم پیش نگین و محمدجواد عزیزم باشم...برم که باید کا...
20 مرداد 1395

در آستانه یکسالگی

دختر نارم داره کم کم یک ساله میشه..به سه چرخش خودشو میگیره و چندقدمی راه میره.دست و پا شکسته میگه تا تا(یعنی تاب تاب) یا مثلا نی نی..نه نه..ماما..به بابام میگه ب ب به من میگه ماما به باباش میگه د د.وقتی خورراکی دستم میبینه میگه نه نه..عاشقشم.تازگیا هر چی بخوام بخورم اونم دلش هوس میکنه و میخواد حالا یاد گرفته بوس میکنه..اونم از نوع صدادار دندوناش دوتا A بالا و دو تا A پایین کامل در اومده و دندون B بالاش در حال دراومدنه.کارکشیدن از دندوناشو بلده.غذا رو میاره جلوی دهنش تا بجوئه واسه همین نصف غذا از دهنش بیرون میریزه.تازه بلده گازبگیره..بخصوص لپ مامانشو.وقتی میره مغازه بابابزرگم دستشو سمت بیسکوئیت مادر دراز میکنه و میگه م م...بچم مزه ها رو می...
14 مرداد 1395
1